Skip to main content

خبرگزاری فارس- سلیمان غفاری: به لحاظ واژه شناسی واژه جنگ ترکیبی برای اولین بار توسط فرانک هافمن در سال ۲۰۰۷ در مقاله «منازعات در قرن ۲۱، ظهور جنگ‌های ترکیبی» استفاده شد. البته خود هافمن می‌گوید این واژه را ابتدا «رابرت واکر» یکی از تفنگداران امریکایی در سال ۱۹۹۸ استفاده کرده است اما استفاده از این واژه پس از الحاق کریمه به روسیه در ۲۰۱۴ به‌صورت برجسته‌تری استفاده شد. لازم است توجه داشته باشیم که این پدیده جزئی از «قدرت هوشمند» است. یعنی یکی از مؤلفه‌های استفاده و ترکیب ابزارهای قدرت با هوشمندی و در زمان مناسب. عنوان قدرت هوشمند را برای نخستین بار سوزان راسل برای ترکیب هدفمند قدرت سخت و نرم در مقابله با تهدیدات امنیتی بکار برده است. جنگ هیبریدی به این معناست که از گزینه های نظامی، سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی، فرهنگی، روانی، رسانه ای و تروریستی در این نبرد استفاده شود و به جای اینکه بهره بردن از هر یک از این گزینه ها به تنهایی، همه آنها در کنار هم مورد استفاده قرار گیرد.فشار حداکثری هم که بخشی از تروریسم یا جنگ اقتصادی است در قالب همین راهبرد قابل تعریف است. جنگ هیبریدی پدیده جدیدی نیست اما به‌دلیل توسعه بسترهای دیجیتال و مجازی در دوران جدید ابعاد نوپدیدی پیدا کرده و اهمیت استفاده از ابزارها در جنگ ترکیبی افزایش یافته است زیرا ابزارهای جدید قدرتمندتر و هزینه‌های استفاده از آن کاهش یافته است. نبرد هیبریدی لزوماً با کشتار و بمباران و تصاویر آزاردهنده همراه نیست، اما بعضاً پیامدهایی به مراتب دردناک‌تر به همراه دارد که به مدد امپراطوری رسانه از نظرها پنهان می‌ماند نظایر آن را در طول این سال‌ها شاهد بوده‌ایم؛ مثل تحریم دارویی در حوزه نظام سلامت یا تحریم بانکی در حوزه نظام مالی. از نکات مهم جنگ ترکیبی همزمان و موازی بودن حربه‌های چندگانه برای افزایش تأثیرگذاری و حصول نتیجه است. نبرد ترکیبی حائز برخی ویژگی‌هاست که بسیار قابل توجه اند. در نبرد هیبریدی جنگ از حالت سنتی خارج می‌شود. یعنی در شیوه سنتی جنگ در انحصار دولت‌هاست و در مقیاس ملی انجام می‌شود اما در جنگ ترکیبی وسایل و روش‌های مورد استفاده نامحدود است و طرف مقابل لزوماً دشمن رسمی و شناخته شده نیست. زمان، مکان، طرفین درگیر و بسیاری از عوامل در این جنگ دست خوش تغییر می‌شوند. جنگ شناختی و هیبریدی؛ صحنه اصلی و مرکز ثقل جنگ ترکیبی ایدئولوژی، طرز فکر و کار بر روی اذهان مخاطبین بوده و تئوریسین‌های این نسل از جنگ، برای تشریح ویژگی‌های آن از تئوری آشوب یا نظم غایی استفاده می‌کنند.در حالی که غرب از رسانه به عنوان ابزار محکمی در حوزه تحکیم حاکمیت استفاده می‌کند و همه خدعه‌های خود را برای بحث مدیریت ادراک مردم جهت تحکیم این حکم رانی به کار می‌گیرد برخی در داخل هنوز رسانه را تنها ابزار انتقال پیام می‌دانند. تفاوت جنگ شناختی با عملیات روانی و جنگ نرم در این است که تا پیش از این رسانه‌ها ابزاری یک سویه برای انتقال اخبار و اطلاعات به سوی مخاطبین بودند و مخاطبین صرفاً مصرف کننده اطلاعات بودند، اما در جنگ شناختی مخاطبین نیز تاثیرگذار هستند و دیتا‌های بزرگی را منتقل می‌کنند که باعث مدیریت ادراک می‌گردد. در پدیده جنگ شناختی به دلیل سیال بودن تکنولوژی و انتقال سریع این تکنولوژی به کشور‌هایی همچون ایران، غرب به شدت آسیب پذیر شده است و این نکته مهم است که در فرآیند جنگ شناختی اثرگذاری بر ذهن‌ها با استفاده از همان امکانات قبلی میسر است و نیاز به تهیه امکانات جدید نمی‌باشد در حال حاضر، دشمن به جنگ شناختی برای ناامیدکردن توده‌های اقشار مردم روی آورده است. زیرا حوزه شناختی پیچیده و مبهم موضوع را مطرح می‌کند و بدین وسیله غیر مستقیم هدف خود را به مخاطب القا می‌کند. در آنالیز و موشکافی انقلاب ها به این نتیجه می رسیم که بحث نفوذ در دهه پنجم هر انقلابی نسبت به دهه های قبل از عمق و تأثیر گذاری برخوردار بوده است.نفوذ یکی از سرشاخه های قدرتمند جنگ هیبریدی به شمار می رود. سابقه اشارات و ارجاعات رهبر معظم انقلاب به تهاجم ترکیبی دشمن فقط مربوط به ایام اخیر نیست، بلکه ایشان بارها در طول‌ سال‌های گذشته به انواع تهاجم دشمن علیه جمهوری اسلامی با عناوینی نظیر جنگ نرم، جنگ تبلیغاتی، جریان تحریف، انقلاب رنگی، جنگ دیپلماسی، جنگ نیابتی، نفوذ و… اشاره داشته‌اند اما در دیدار دیروز رسماً از تهاجم ترکیبی دشمن که مجموعه‌ای است از همه اقدامات خصمانه که به‌صورت همزمان و یکپارچه علیه ملت ایران بکار می‌رود نام بردند. شرایط حالت عدم قطعیت و پیش‌بینی‌ناپذیری پیدا می‌کند. این نبرد وابستگی زیادی به فناوری‌های نوین دارد و باوجود شدت و قدرت تخریب بالا در نبرد ترکیبی اما چون مصداقی از حمله نظامی در آن نیست از این رو الزامی برای پشتیبانی پیمان‌های بین‌المللی هم ایجاد نمی‌کند. این جنگ ذاتاً نامنظم، نامتقارن، غیرخطی و به غایت مبهم است یعنی در واقع می‌توان گفت در این نبرد مرز میان جنگ و صلح بدرستی روشن نیست. طولانی شدن نبرد و خستگی مفرط نیروهای مورد هدف در نبرد ترکیبی از دیگر ویژگی‌های این نبرد است. در این نبرد رسانه نقش ویژه دارد و از رسانه و انواعی از تاکتیک‌ها رسانه‌ای برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی استفاده می‌شود. رشد بی‌سابقه رسانه و ارتباطات اجتماعی تقریباً امکان ایجاد تغییر، دست کاری و بازآفرینی تصویر هر واقعیتی را در اذهان عمومی فراهم کرده است و این مهم به پیچیدگی و تأثیر نبردهای ترکیبی افزوده است. در جنگ ترکیبی استفاده از بستر سایبر برای انگاره‌سازی در ذهن مردم، ایجاد تصویر مطلوب از دشمن و تصویر ناموجه و مخدوش از دولت در اذهان عمومی مورد توجه قرار می‌گیرد. طبیعی است کشوری که در معرض نبرد ترکیبی قرار می‌گیرد باید در برابر آن اقدام به ساماندهی «دفاع و تهاجم ترکیبی» کند. باید نبرد ترکیبی دشمن را با تمام امکانات پاسخ داد و کار مقابله با تهدید ترکیبی را صرفاً متوجه نیروهای مسلح ندانست. در دفاع ترکیبی باید همه بخش‌های کلیدی جامعه در مراحل برنامه‌ریزی و اجرا در نظر گرفته شده و به میدان بیایند و در این میان البته مهم‌ترین نقش را دستگاه‌های رسانه‌ای و تبلیغی به عهده دارند چه در حوزه تبیین و چه در حوزه آفند. در ابعاد درونی تقویت افزایش تاب‌آوری اجتماعی، کاستن از اختلافات و تقویت انسجام، ارتقای سیستم‌های ارتباطی و محافظت از زیرساخت‌های حیاتی، مقابله با اطلاعات جعلی و ارتقای سواد رسانه‌ای، برنامه‌ریزی عملیاتی و هماهنگ‌سازی دریافت اطلاعات لحظه‌ای و تجزیه و تحلیل عالمانه با تقویت حوزه اطلاعات به‌عنوان محور اصلی جنگ ترکیبی، تقویت سایبری و استفاده از مکانیزم‌های پاسخگویی مداوم و اقناع افکار عمومی، ایجاد سیستم کنترل و فرماندهی نیرو در میدان رویارویی و جمع‌آوری، پردازش و تحلیل مداوم داده‌های محیطی باید در دستور کار دائمی قرار بگیرد. شایسته توجه است که،دستور و فرمان رهبر معظم انقلاب در حقیقت حرکت از حالت تدافعی و پدافندی به حالت تهاجمی و آفندی است و: این نشان می دهد که ایران به این قدرت رسیده که وارد یک تهاجم همه جانبه در مقابل اقدامات صهیونیست ها و آمریکایی ها شود که حکایت از شکست آمریکا در این جنگ هیبریدی و فشار حداکثری دارد و از این پس این آمریکایی ها و صهیونیست ها هستند که در حالت پدافندی قرار خواهند گرفت. ما در گام اول انقلاب توانستیم بسیاری از موانع را کنار بزنیم و در گام دوم هم که تداوم حرکت به سمت آرمان هاست، آماده تر می شویم. همه می دانند اگر بنا بود شاه بماند الان شرایط کشور بدتر از عراق دوران صدام حسین، افغانستان، لیبی و گاوهای شیرده آمریکا در حوزه خلیج فارس می شد. در حالی که الان ایران، قدرتمند و متکی به خود و با حمایت مردم در رأس معادلات بین المللی و منطقه ای دارد. دشمنان چون نمی توانند این مسئله را بپذیرند تلاش می کنند با جنگ روانی باور جوانان ما به عنوان وارثان انقلاب که باید گام دوم انقلاب را مستحکم تر بردارند، متزلزل کرده و آنها را ناامید کنند اما آنها نمی دانند که «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ» (مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید.) تغییر یافتن پیش‌فرض‌ها و ذهنیات دشمن در ماه‌های اخیر نیز یکی از برگ‌های برنده در دست جمهوری اسلامی در مقابله با جنگ روانی و ترکیبی حریف است. دشمن تاکنون عادت داشته که در برابر هر تهدید، یک پیام ضعف از داخل دریافت کند، به‌نحوی‌که برخی از مسئولان از خالی بودن خزانه و نزدیک بودن سایه جنگ خبر می‌دادند. اکنون، اما با هماهنگی و هم‌افزایی قوای سه‌گانه، با تقویت مؤلفه‌های قدرت در ابعاد نظامی، منطقه‌ای، هسته‌ای، علمی و اقتصادی به‌تدریج این پیام به اتاق جنگ دشمن رسیده که دوران تغییر در محاسبات به سر آمده و باید مواضع ایران را بیش از گذشته جدی بگیرند؛ و بالاخره این‌که بی‌تردید جمهوری اسلامی از مزیت‌ها و عوامل اقتدار مهمی برخوردار است که در صورت ترکیب همه آن‌ها با یکدیگر و تحقق نقاط آرمانی، جنگ روانی و تحریم‌ها رنگ خواهند باخت و به‌موازات آن، جریان تحریف داخلی نیز به حاشیه خواهد رفت. فرجام سخن؛  طلیعه چهل و چهارمین سالگشت پیروزی شکوهمندانه انقلاب اسلامی در حالی شروع می شود که ضریب اهمیت «جهاد تبیین»( که یکی از مولفه های قدرتمند و هوشمندانه جهاد کبیر به شمار می رود) به مرحله قطعیت و فوریت از منظومه فکری پیامبر گونه امیر قافله صبر و بصیرت ، حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله ) می رسد.خط درگیری انقلاب عبارت از جنگ ترکیبی، پیچیده و هوشمند دشمن با تمام امکانات، قابلیت‌ها و عرصه‌ها با هدف کنترل و مهار انقلاب و تبدیل کردن مانایی انقلاب به میرایی از طریق قلب حقایق، تحریف واقعیات و تولید روایت‌های وارونه از تاریخ انقلاب اسلامی است و بر این اساس از آحاد ملت و مسئولان به ویژه مراکز رسانه‌ای، آموزشی و تبلیغی کشور انتظار است با لبیک به ندای مقتدای انقلاب؛ هوشمندانه، شجاعانه، عالمانه و هنرمندانه پای به میدان فریضه قطعی ” جهاد تبیین ” گذارند و با تشریح و شفاف‌سازی حقایق چهل و سه ساله گذشته و واقعیت‌های امیدبخش؛ جنگ شناختی و ترکیبی دشمن را که با تردیدافکنی و القای شبهه در صدد هدف قرار دادن اساس و اصول انقلاب و ساخت و تحمیل تصویر جعلی و دروغ به ذهن مردم بهویژه نسل جوان هستند را خنثی و آن را به فرصتی بزرگ برای نمایش شگفتی‌ها و عظمت انقلاب و عملکرد افتخارآمیز نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های مختلف و در سطوح ملی، منطقه‌ای و جهانی تبدیل سازند.[۱] با توجه به آن اعتماد، باور و امیدی که رهبر انقلاب به جوانان دارند، مسئولیتی که متوجه جوانان می‌شود طبیعتاً مسئولیت‌های ویژه‌ای است. همان‌گونه که بیانیه‌ی «گام دوم» خطاب به جوانان صادر شده است، نهضت تبیین و دعوت به جهاد تبیین هم یکی از الزامات تحقق بیانیه‌ی «گام دوم» و رسیدن به آن محورهای هفت‌گانه‌ی توصیه‌های رهبر معظم انقلاب است.   [۱] – بیانیه سپاه به مناسبت چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی(۲۱ بهمن ۱۴۰۰) انتهای پیام/۶۰۰۰۲