Skip to main content


زمانی که مسئولان اقتصادی زیبا حرف می‌زنند، اما نازیبا عمل می‌کنند، دعوت آنها از مردم برای اطمینان خاطر از نتیجه سیاست‌های اقتصادی به یک طنز تلخ می‌ماند. این موضوع حقیقتی است که کارشناسان به آن اذعان دارند. در واقع، اگر کشوری شاهد شکاف روزافزون میان مقامات اقتصادی و مردم باشد، اقتصاد آن در تله بی‌اعتمادی گرفتار می‌آید.
اقتصاد دولتی ایران هم درگیر این معضل است و بی‌اعتمادی تقریبا یقه تمام بازارها را گرفته؛ بازار سرمایه یک نمونه حاشیه‌ساز در گذشته‌ای نزدیک است. وقتی وضعیت اقتصادی شهروندان درک نمی‌شود یا حتی به زیر سوال می‌رود، حتی اگر تصمیمی با حُسن نیت گرفته شود، باز هم به آن با دیده تردید نگاه می‌شود.
یکی از بخش‌هایی که به شدت از این قضیه رنج می‌برد، بخش سرمایه‌گذاری است. یعنی اگر فعالان اقتصادی خیالشان از بابت یک تصمیم راحت نباشد و نگران از فردای کسب و کارشان باشند، پیامد منفی آن کاهش سرمایه‌گذاری در بخش مولد اقتصاد است.
اعتمادی که هر روز رنگ می‌بازد
آنگونه که صاحب نظران اقتصادی می‌گویند سرمایه اجتماعی مسبب پیشبرد تحولات توسعه‌ای در یک کشور است. این جمله یعنی اگر سرمایه انسانی دچار لطمه شود، دیگر خبری از بهره‌وری در اقتصاد نخواهد بود.
بیاییم یک تعریف ساده از اعتماد داشته باشیم؛ اعتماد یعنی زمین زیر پای مردم برای زراعت محکم باشد.
در این باره خوب است سری به گذشته بزنیم. همین چند سال قبل بود که با بازگشت مجدد تحریم‌ها و البته یادمان نرود سوء‌مدیریت اقتصادی به‌ویژه در بازار ارز، هر شب یک دستورالعمل و نسخه برای فعالان اقتصادی پیچیده می‌شد. آنها بارها در گفت‌وگوهای رسانه‌ای از پیامدهای منفی سیاست‌های ارزی ناله برآوردند و هشدار دادند. اما مسئولان زمانی هشدارهایشان را جدی گرفتند که دیگر کار از کار گذشته بود. موضوعی که بشدت به اعتماد فعالان اقتصادی لطمه زد.
در ضمن، طی سال‌های گذشته بارها شاهد این بودیم دولتمردان زیبا حرف می‌زنند، اما نازیبا عمل می‌کنند. تلنبار شدن وعده‌های آنها در قفسه‌های ادارات و سازمان‌های دولتی و خاک خوردن‌شان، در حالی که در واقعیت مردم شاهد ماجرای دیگری در بازارهای مختلف هستند، هر روز اعتماد را کمتر و اتفاقا بازار را آشفته‌تر می‌کند.
اثر بی‌اعتمادی بر سرمایه‌گذاری چیست؟
پیش‌بینی‌ناپذیر بودن تحولات اقتصادی برای اعضای بخش خصوصی در نهایت سبب افزایش بی‌اعتمادی آنها به آنچه که دولت تصمیم می‌گیرد، شده است. موضوعی که حتی به گواه برخی فعالان اقتصادی، در اوج التهابات ارزی در سال ۹۸، موجب مهاجرت گسترده فعالان اقتصادی ماهر و کارکشته هم شد. در واکنش به آن هم، اتاق بازرگانی نگرانی خود را ابراز کرد. پدرام سلطانی، نایب رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران، نیز در توئیتی به این موضوع اشاره کرده و نوشته بود: «روزی نیست که خبر تصمیم به مهاجرت چند فعال اقتصادی معتبر و مدیر توانمند را نشنوم. روند مهاجرت کارآفرین و خروج سرمایه شتاب بی‌سابقه‌ای گرفته است.»
در این بین، یکی از بخش‌های اقتصادی که به‌شدت از این قضیه رنج می‌برد، بخش سرمایه‌گذاری است. یعنی اگر فعالان اقتصادی خیالشان از بابت یک تصمیم راحت نباشد و نگران از فردای کسب و کارشان باشند، پیامد منفی آن کاهش سرمایه‌گذاری در بخش مولد اقتصاد است.

افزایش هزینه کسب‌وکارها
بیاییم بیشتر در این علت و معلول دقیق شویم. در اقتصادهای بزرگ دولتی وقعی به بخش خصوصی که نامش با بهره‌وری گره خورده، نمی‌نهند. فعالان اقتصادی می‌گویند این امر هزینه معاملاتی کسب و کارها را بالا می‌برد و انگیزه سرمایه‌گذاری در بخش مولد را پایین می‌آورد.
یک سرمایه‌گذار اگر از آمار و اطلاعاتی که معمولا به دستش نمی‌رسد یا اگر برسد، ناقص است مطمئن نباشد، اتفاقی که می‌افتد این است که نمی‌تواند آینده فعالیت خود را به درستی پیش‌بینی کند. همین موضوع به مرور عملکرد او را با افول مواجه می‌کند.
بر اساس این گزارش، فعالان اقتصادی که هر روز شاهد مشکلاتی از این دست هستند، دچار بی‌اعتمادی می‌شوند و از بازگشت سرمایه‌شان نامطمئن خواهند بود. روندی که در حال حاضر به دلیل تک‌روی دولت در اتخاد تصمیمات اقتصادی بدون لحاظ واقعیات بازار شاهد آن هستیم. نتیجه این خواهد بود که صاحبان سرمایه از خیر سرمایه‌گذاری می‌گذرند و به جایی پناه می‌برند که سرمایه‌شان در امنیت کامل باشد.

بیشتر بخوانید :
چرا بازار سرمایه درگیر زیان است؟

۲۲۰ 256